سلام دوستای گلم.

کم کم به امتحان اخر ترم فرانسه نزدیک می شم و من مثل هر ترم فقط رفتم سر کلاس و از درس و تمرین خبری نبوده خدا به خير كنه اين ترمو.

خدا رو شكر ارماند پنج شنبه گذشته عمل شد و موفقيت اميز بود.هر روز تينا برام ايميل مي زنه و منو از اخرين حال ارماند با خبر مي كنه.البته هنوزم بيمارستانه و خيلي ضعيف شده .اما بزم خدا رو شكر كه خطر برطرف شده

امروز خونه هستم.تصميم گرفتم بعد از ۵ سال ورزش نكردن يكم نرمش كنم  .خلاصه ضبطو روشن كردم و حدود ۱۵ دقيقه رفتم رو تردميل .از شرعت ۱ شروع كردم تا رسيدم به سرعت ۴ و شيب ۳ ويكم پياده روي سريع كردم.مي خوام ۳ روز در هفته اين كارو ادامه بدم و يواش يواش سرعت و پيب رو زيادتر كنم.درسته چاق نيستم اما يه كوچولو شكم دارم و مي خوام بدنم رو بيارم رو فرم .

روز يكشنبه صبح كه رفتم سر كار ديدم كيسه سطل اشغالم درومده و اشعالا رو زمينه.چند تا قطره خون هم ريخته بود رو ميزاي بچه ها و رو زمين.خلاصه معلوم شد موش اومده تو واحد و ظاهرا زخمي بوده يا سم خورده.ابدارچيمون گشت و گشت تا خلاصه تو يه سوراخ ديو.وار پيداش كرد.يه موش چاق و گنده و سياه بوده .اما چون سوراخش تنگ بود نمي شد گرفتش.خلاصه راه بيرون اومدنشو بستن.يكي از اقايون شيطون اداره هم تو دهم همه انداخت كه معلوم نيست اين خون  از كجاي موشه درومده. خلاصه كه خيلي جالب بود اوضاعمون.

مواظب خودتون باشين