بنر جديد وبلاگ
با تشكر ويژه از حميدم عزيز بابت طراحي بنر وبلاگ و همچنين تلاشهاي ايشون بابت اصلاح و ويرايش قالب وبلاگم و كمك هاي راوي عزيز و ساير دوستان كه در اين مدت منو راهنمايي كردن وبلاگ ما هم بنر دار شد.
روزهاي قشنگ پاييز پشت هم مي گذرن و ما به پايان سال نزديك مي شيم.امروز ساعت ۶ صبح كه تو تاريكي هوا منتظر سرويس شركت بودم و كسي تو خيابون نبود، يه اقاي ميانسالي كه به سمت نانوايي مي رفت اومد به سمت من و ازم پرسيد دخترم مگه مدرسه ها صبح به اين زودي بازن؟![]()
خلاصه كلي به خودم اميدوار شدم كه همچنان قيافم teenagerيه
گفتم نه منتظر سرويس محل كارم هستم.بنده خدا كلي خجالت كشيد و عذر خواهي كرد .
دوستان عزيز به گودباي پارتي خورشيد و شب عزيز دعوت شدين.خدا رو شكر كه دو تا از بهترين دوستان ما در عالم وبلاگ به اين مرحله از مهاجرت رسيدن.ما هم پا به پاشون انتظار كشيديم و با اومدن مديكال و ويزاهاشون خوشحال شديم.خوشحال مي شيم شما ها هم روز يكشنبه اول آذر ساعت ۸ شب بياين و با دعاهاي خوب اين زوج مهربون و هنرمند رو بدرقه كنين.منتظر همه هستيم.خوراكي هاتونم با خودتون بيارين صابخونه خودش مسافره![]()
پينوشت:بچه هاي منتظر مديكال،دو تا مديكال ديگه هم اومد.مديكال كارنوي عزيز و خاطره عزيز.مثل اينكه پيش بيني هاي باسي و مجيد عزيز داره درست در مي اد.
من نلي هستم.متولد 1359.مهندس صنايع و در تابستان 83 با باسي عزيز ازدواج كرديمو در 13 شهریور 89 وارد کانادا شدیم.تجربیات و خاطراتمونو اينجا ثبت مي كنيم و به هيچ گروه و يا نهادي هم وابسته نيستيم .