در گیر و دار رهن دادن خونه و فروش وسایل
بعد از ۲ هفته از سپردن به بنگاهها برای رهن و اجاره و رفت و امدهای زیاد ، دیروز یه مشتری اومد که درخواست کرد خونه رو به اون اجاره بدیم و بریم برای نوشتن قرارداد.ولی امروز از بنگاه زنگ زدن که خونه قبلیش تا ۵ مرداد مهلت داره ولی ما زودتر از ۲۰ مرداد نمی تونیم خونه رو تخلیه کنیم.یعنی قرارمون کنسل شد.هنوز یک سری از وسایلو نفروختیم .خیلی سخته این شرایط .یه قسمت از خونه مون مختص وسایل فروخته شده ای که هنوز خریدارا نبردن و پولشو هم ندادن!احتمالا باید با ماشین ببریم براشون دم خونه هاشون!یه سمت هم مربوط به وسایلی هست که توسط دو تا مامانا از گوشه کنار تهران برای کمک یه یک عروس نیازمند جمع شده و خونه رو از همیشه شلوغ تر کرده.می خوان این وسایلو اخر هفته ببرن برای عروس .
بعضی اشناها هم که یک سری وسالیو می خوان بعد در اخرین دقایق ناپدید می شن و تو به خاطر قولی که دادی به افراد دیگه گفتی فروخته شده و دوباره باید بگردی دنبال مشتری جدید.خلاصه شرایط سختیه.
دوری از باسی هم به این مسائل دامن می زنه.مامان و بابام پبش من هستن این ۳-۴ روز .احساس خستگی می کنم.امیدوارم خدای مهربون تو این روزا کمکمون کنه.
پینوشت:ویزاهای امریکا رو با پاکتهای گرین کارت با لطف خدا چهارشنبه دریافت کردیم و باسی همون شب برگشت ایران.
پینوشت ۲:خونه رو روز سه شنبه رهن دادیم.یه مشتری همون روز اومده بود و خونه رو پسندید و ۲ ساعت بعدش تو بنگاه برای یکسال قرارداد بستیم.بیشتر وسایل خونه رو فروختیم و از وسایل بزرگ مونده مبل و تردمیل و گاز .خدای مهربون کمکمون کن.تا ۲۰ مرداد خونه رو باید تحویل بدیم و بقیه روزای باقیمونده رو تو خونه مامانا بگذرونیم و یه سفر هم می ریم شمال خداحافطی از فامیلامون تو اونجا.
ژینوشت ۳:بچه ها قسمت کامنتهای بلاگفا مشکل داره و شما نمی تونید پیام بذارید.امیدوارم مشکل بزودی حل شه.راستی مدیکالاتا اگوست اومده.امیدوارم با همین سرعت ادامه داشته باشه و بچه های سپتامبر هم مدیکالاشونو دریافت کنن.
من نلي هستم.متولد 1359.مهندس صنايع و در تابستان 83 با باسي عزيز ازدواج كرديمو در 13 شهریور 89 وارد کانادا شدیم.تجربیات و خاطراتمونو اينجا ثبت مي كنيم و به هيچ گروه و يا نهادي هم وابسته نيستيم .